جدول جو
جدول جو

معنی زرداب ریز - جستجوی لغت در جدول جو

زرداب ریز
(دُ دَ / دِ)
کسی که بدخویی، خشم، قهر و غضب کند. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء) (از برهان) ، بدخوی، خون ریز، غصه خور، کسی که دل از قهر و غضب خالی کند. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
زرداب ریز
کسی که بدخویی و خشم و قهر و غضب کند، خونریزی، بدخویی تند خویی
تصویری از زرداب ریز
تصویر زرداب ریز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
خون ریزی. (فرهنگ فارسی معین). کنایه از خون ریختن باشد. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) ، بدخویی. تندخویی. (فرهنگ فارسی معین). کنایه از غصه کردن و بدخویی نمودن و دل خالی کردن از قهر و غضب هم هست. (برهان). رجوع به مادۀ قبل شود، کنایه از ریختن خوی باشد. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ)
کسی که خوی می ریزد، آنکه خوی و عرق میریزد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا